سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ضعف شخصیت

 

یکی از مشکلات اساسی مهندس موسوی که شاید از عوامل شکست وی در انتخابات بزرگ ریاست جمهوری سال گذشته به شمار می آید ضعف شخصیت وی و عدم اتکای به نفس اوست. شاید این ادعا در نگاه بسیاری افراد  از جمله حامیان او کاملا غیر واقعی به نظر برسد. برای اثبات این ادعا می خواهم یک ماجرا را برای شما یادآوری کنم:

روز اول خرداد سال 1388 مهندس موسوی در اولین برنامه تبلیغاتی تلویزیونی خود که اختصاص به تشریح برنامه های او داشت خاطره ای از دوران نخست وزیری خود بیان کرد.مضمون این ماجرا به این صورت بود که مجلس وقت طرحی را به تصویب رساند که برای سیگار مالیات در نظر گرفته شود که این مصوبه باعث افزایش قیمت سیگار می شد . اگر این قانون که در بسیاری از کشورها دنیا انجام می شود در آن دوران (زمان جنگ) انجام می شد، با توجه نامناسب بودن وضع معیشتی مردم، می توانست تاثیر بسزایی در کاهش تعداد افراد سیگاری در جامعه می شد که در این صوت هم سرمایه ها کشور به هدر نمی رفت و هم در ارتقا سطح سلامت جامعه تاثیر گذار بود.

پس از تصویب این طرح مهندس موسوی خدمت امام (ره) رفتند و ضمن صحبت با ایشان در مورد مسائل مختلف کشور گریزی هم به این طرح زدند و ناریاضتی خود را نسبت با آن اعلام کردند . احتمالا مهندس موسوی (که عادت به امتیاز گرفتن از امام داشت!!) آنقدر در مورد امام در مورد این مسئله صحبت کردند که امام برای ساکت کردن او! در ملاقات بعدی با نمایندگان مجلس پس از صحبت با آنان توانست نمایندگان را راضی کند که این طرح را فقط در مورد سیگار های خارجی تصویب کنند.

طبیعی بود که در آن زمان اکثر مردم به دلیل قیمت بالا سیگارهای خارجی توان خرید آن را نداشتند و برای تامین نیاز! خود سیگار ایرانی می خریدند.بنابرین در صورتی که این طرح فقط شامل سیگار های خارجی می شد هیچ کدام از اهداف طرح محقق نمی شد

این که مخالفت مهندس موسوی با این طرح به خاطر رفاه حال مردم بوده! یا به خاطر صیانت از منافع مادی خود یا دوستانش موضوع بحث نیست. موضوع مهم تر این است که چرا او برای پیشبرد اهداف خود به دیگران متوسل می شود؟

اساسا میر حسین همواره تلاش دارد تا با استفاده از نام و نفوذ دیگران اهداف خود را محقق سازد.بسیاری از افراد می دانند با آنکه امام و حضرت آیت الله خامنه ای ( رئیس جمهور وقت) با نخست وزیری مهندس موسوی برای دور دوم مخالف بودند ، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی و دکتر رضایی(فرمانده وقت سپاه) با ارسال نامه هایی به امام مهندس موسوی را به منصب نخست وزیری باز گرداندند.

البته این رفتار مهندس موسوی در انتخابات ریاست جمهوری نیز تکرار شد . او در انتخابات تلاش کرد تا با استفاده از نام افرادی چون حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، حجت الاسلام خاتمی و ... رای هر دو جناح اصولگرایان و اصلاح طلبان را به دست آورد. البته میر حسین در این مورد کاملا اشتباه کرده بود . جون دو رئیس جمهور سابق ایران دیگر آن محبوبیت سابق خود را نداشتند. ضربه نهایی به میر حسین در مناظره تاریخی 13 خرداد وارد شد . به حتم به یاد دارید که در آن مناظره آقای دکتر احمدی نژاد در مورد فساد مالی اطرافیان حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی و مدرک دکتری حجت الاسلام خاتمی مطالبی را بیان کرد. بیان این مطالب موجب تاثیرات فراوانی در نتیجه انتخابات گذاشت .

انتخابات تمام شد . نتیجه ها اعلام شد اما در رفتار میر حسین هیچ تغییری ایجاد نشد.میر حسین که پس از انتخابات ادعای تقلب را مطرح کرده بود برای گسترش جامعه هواداران و حامیان خود در برابر حمایت های کشور های بیگانه ، سلطنت طلبان ، منافقین و خارج نشین ها سکوت اختیار کرد . در واقع میر حسین با توجه به آرای مردم متوجه شد که نیاز به حمایت کسانی دارد که رای نداده اند.

اما در پایان این سوال مطرح می شود که آیا کسی که برای رسیدن به اهداف خود حاضر است به هر کسی متوسل شود و در برابر حمایت هر گروه سیاسی داخلی و خارجی و دو رگه!(منافق) سکوت کند شایسته مقام ریاست جمهوری ایران است؟